ASLONASAB>>>>><<<<<<<<اصل و نسب

از نظراتتون خوشحال میشم

ASLONASAB>>>>><<<<<<<<اصل و نسب

از نظراتتون خوشحال میشم

سخنان ابوذر بعد از بیعت

سلمان می گوید : وقتی ابوذر و مقداد بیعت کردند و چیزی نگفتند  عمر گفت ای سلمان تو هم مثل دو رفیقت خودداری نمی کنی ؟ بخدا قسم تو نسبت به اهل این خانه از ان دو با محبت تر  نیستی  و از ان دو بیشتر به انان احترام نمی کنی همانطور که می بینی  خودداری کردند و بیعت نمودند .

ابوذر گفت : ای عمر ما را با محبت آل محمد  و احترام انان سرزنش      می کنی  ؟ خدا لعنت کند که لعنت کرده است  هر کس انان را دشمن بدارد و به انان نسبت  ناروا بدهد و به حق انان ظلم کند و مردم را بر گردن ایشان سوار کند و این امت را به پشت سرشان به طور قهقری برگرداند.

عمر گفت : آمین خداوند لعنت کند هر کس را که به حق انان ظلم کند ! ولی نه به خدا قسم   ایشان را در خلافت حقی نیست  و آنان با سایر مردم  در این مسئله یکسانند ! ابوذر گفت پس چرا بر علیه انصار  با حق ایشان و دلیلشان استدلال کردید؟!


سخنان سلمان بعد از بیعت

سلیم بن قیس می گوید به سلمان گفتم ایا بیعت کردی و چیزی نگفتی؟

او گفت بعد از انکه بیعت کردم چنین گفتم : بقیه روزگار را ضرر و هلاکت ببینید  ایا می دانید با خود چه کرده اید ؟ کار درست کردید و به  خطا رفتید با سنت انان که قبل از شما بودند که تفرقه و اختلاف می نمودند درست و مطابق انجام دادید  و از سنت پیامبرتان خطا رفتید که خلافت را از معدنش و اهلش خارج ساختید .

عمر گفت ای سلمان حال که علی (ع) بیعت نمود و تو نیز بیعت کردی هر چه می خواهی بگو  و هر چه می خواهی بکن و علی(ع) هم هر چه   می خواهد بگوید

سلمان می گوید گفتم از پیامبر (ع) شنیدم که می فرمود "برابر همه گناهان امتش تا روز قیامت و برابر عذاب همه انان بر گردن تو  و رفیقت که با او بیعت کردی خواهد بود" 

عمر گفت هر چه می خواهی بگو  آیا چنین نیست که بیعت کردی و خداوند چشمانت را روشن نساخت که علی (ع) خلافت را بر عهده بگیرد!!

گفتم شهادت می دهم  که من در بعضی کتابهایی که از طرف خداوند نازل شده  خوانده ام که تو   با اسم و نسب  و اوصافت  دری از درهای جهنم  هستی  عمر گفت هر چه می خواهی بگو  ایا خداوند خلافت را از اهل این خانه نگرفت که شما انان را بعد از خداوند ارباب خود قرار   داده اید؟

به او گفتم : شهادت می دهم از پیامبر(ع) شنیدم  که می فرمود در حالیکه درباره این  ایه از او سوال کردم که "سوره فجر ایات 25 و 26 "

"در ان روز هیچ کس را مانند او عذاب نمی کنند  و هیچ کس را مانند او به بند نمی کشند " حضرت به من خبر داد که ان تو هستی .


بیعت زبیر و سلمان و ابوذر و مقداد

به زبیر گفته شد : بیعت کن ولی ابا کرد عمر و خالدبن ولید و مغیزة بن شعبه  با عده ای از مردم به همراهشان به او حمله کردند و شمشیرش را از دستش بیرون کشیدند و انرا بر زمین زدند تا شکستند و او را کشان کشان اوردند

زبیر در حالیکه عمر روی سینه اش نشسته بود  گفت "ای پسر صهاک بخدا قسم اگر شمشیرم در دستم بود از من فاصله می گرفتی" و سپس بیعت کرد

سلمان می گوید سپس مرا گرفتند و بر گردنم کوبیدند  تا مثل غده ای ورم کرد  سپس دست مرا گرفتند و انرا پیچاندند  لذا به اجبار بیعت کردم

سپس ابوذر و مقداد به اجبار بیعت کردند و احدی از امت غیر از علی (ع) و ما چهار نفر به اجبار بیعت نکردند


دفاع ام ایمن و بریده اسلمی از امیر المومنین (ع)

ام ایمن پرستار پیامبر (ص) آمد و گفت : ای ابوبکر چه زود حسد و نفاق خود را ظاهر ساختید ! عمر دستور داد تا او را از مسجد بیرون کردند و گفتند :ما را با زنان چه کار است !؟

بریده اسلمی برخاست وگفت :ای عمر آیا بر برادر پیامبر و پدر فرزندانش حمله مکنی؟ تو در میان قریش همان کسی هستی که تو را آن طوری که باید می شناسم ! آیا شما دو نفر همان کسانی نیستید که پیامبر (ص) به شما فرمود : نزد علی بروید و بعنوان امیر المومنین بر او سلام کنید ؟ شما هم گفتید : آیا از امر خدا و امر رسولش است ؟ فرمود :آری.

ابوبکر گفت : چنین بود ولی پیامبر بعد از آن فرمود :برای اهل بیت من نبوت و خلافت جمع نمی شود ! بریده گفت : بخدا قسم پیامبر این را نگفته است .بخدا قسم در شهری که تو در آن  امیر  باشی سکونت نمی کنم .عمر دستور داد تا او را هم زدند  و بیرون کردن! 



تهدید عمر به قتل برای بیعت

عمر در حالیکه ابوبکر بالای منبر نشسته بود به او گفت : چطور بالای منبر نشسته ای و این مرد نشسته و روی جنگ دارد و بر نمی خیزد با تو بیعت کند . دستور بده گردنش را بزنیم! 

این در حالی بود که امام حسن و امام حسین (ع) ایستاده بودند. وقتی گفته عمر را شنیدند به گریه افتادند امیر المومنین (ع) آن دو را به سینه چسباند و فرمود :گریه نکنید بخدا قسم بر قتل پدرتان قدرت ندارند


دفاع مقداد و سلمان و ابوذر از امیر المومنین (ع)

مقداد بر خاست و گفت : یاعلی به من چه دستور می دهی ؟ بخدا قسم اگر امر کنی با شمشیر میزنم واگر امر کنی خود داری میکنم . علی(ع) فرمود : ای مقداد خود داری کن و پیمان پیامبر و وصیتی که به تو کرده را بیاد بیاور.

سلمان می گوید : بر خاستم و گفتم : قسم به آنکه جانم بدست اوست اگر من بدانم که ظلمی را دفع میکنم یا برای خداوند دین را عزت می بخشم شمشیر را بر دوش می گذارم و با استقامت با آن می جنگم .آیا بر برادر پیامبر و وصیش و جانشین او در امتش و پدر فرزندانش هجوم می آورید؟ بشارت باد شما را بلا  و نا امید باشید از آسایش !

ابوذر بر خاست وگفت: ای امتی که بعد از پیامبرش متحیر شده و به سر پیچی خویش  خوار شده اید خداوند  می فرماید: ((خداوند آدم و نوح وآل ابراهیم وآل عمران را بر همه جهانیان برگزید  نسلی که از یکدیگرند  و خداوند شنونده و دانا است )). آل محمد فرزندان نوح و      آل ابراهیم از ابراهیم برگزیده و نسل اسماعیل و عترت محمد پیامبرند . آنان اهل بیت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت وآمد ملائکه اند . آنان همچون آسمان بلند و کوههای پایدار و کعبه پوشیده و چشمه زلال و ستارگان  هدایت کننده و درخت مبارک هستند که نورش میدرخشد و روغن آن مبارک است . محمد خاتم انبیاء و آقای فرزندان آدم است و علی وصیی اوصیاء و امام متقین و رهبر سفید پیشانیان معروف اوست  صدیق اکبر و فاروق اعظم و وصی محمد و وارث علم او وصاحب اختیار تر مردم نسبت به مومنین همانطور که خداوند فرموده : ((پیامبر نسبت به مومنین از خود شان صاحب اختیارتر است و همسران او مادران آنان اند و خویشاوندان در کتاب خدا بعضی بر بعضی اولویت دارند.)) هر که را خدا مقدم داشته جلو ببیندازید و هر که را خدا موخر داشته عقب بزنید و ولایت و وراثت را برای کسی قرار دهید که خدا قرار داده است .


 

جواب حدیث جلعی ابوبکر

دلیل بر دروغ بودن سخنی که پیامبر نسبت دادید کلام خداوند تعالی است که ((آیا بر مردم حسد می برند بر آنچه خداوند از فضلش به آنان داده است ؟ما به آل ابراهیم کتاب وحکمت دادیم وبه آنان حکومت بزرگ دادیم )). کتاب یعنی نبوت و حکمت یعنی سنت وحکومت یعنی خلافت و ما آل ابراهیم هستیم.