علی(ع) فرمودند: عمر نه سختی کشید و نه سابقه ای و نه جتگ با پهلوانی و نه فتح و پیروزی داشت.فرار می کرد و پشت به دشمن کرده و بر می گشت در حالیکه اصحاب خود را می ترسانید و آنها هم او را می ترسانیدند. بارها در جنگ فرار می کرد و وقتی نوبت آسایش و تقسیم غنیمت بود به سخن می آمد و چهره عوض می کرد و امر و نهی می نمود!!
عمروبن عبدود در روز جنگ خندق عمر را به نامش صدا زد . او روی گردانید و به اصحابش پناه برد بطوری که پیامبر(ع) از واهمه ای که به او عارض شده بود تبسم کردند و فرمودند (حبیبم علی کجاست ؟ ای حبیبم ای علی تو به مقابله با او برو).و عمر بود که در روز جنگ خندق به چهار نفر از یارانش گفت بخدا قسم اگر آنگاه که دشمن از بالا و پائین به ما حمله می کند محمد را با دار و دسته اش به آنان تحویل دهیم سلامت می مانیم) همانظور که خداوند متعال می فرماید (سوره احزاب 10و11و12)(شدیدا متزلزل شدند به خداوند گمانهای بد بردند و منافقین و انان که در قلبشان مرض بود گفتند خدا و رسولش به ما وعده ندادند مگر برای فریب ما.