اشعث بن قیس گفت ای پسر ابیطالب چه مانعی داشتی هنگامی که با ابوبکر وعمر و بعد از ان عثمان بیعت شد جنگ کنی و شمشیر بزنی ؟
امیر المومنین(ع) فرمود ای پسر قیس سخنت را گفتی جواب را بشنو ترس یا کراهت از لقای پروردگار مرا ازاین اقدام مانع نبود و نه اینکه نمی دانستم انچه نزد خداست از دنیا و بقاء در ان برای من بهتر است انچه مرا از این کار مانع شد امر پیامبر(ع) و پیمان او با من بود پیامبر(ع) به من خبر داد که امت بعد از او با من چه خواهند کرد.
بنابراین هنگامی که کارهایشان را با چشم میدیدم علم من و یقینم قویتر از قبل نبود بلکه من یه سخن پیامبر (ع) بیشتر از انچه با چشمم دیدم و شاهد بودم یقین داشتم
عرض کردم یا رسول الله وقتی چنین کارهایی به وقوع پیوست چه سفارشی به من می فرمایی ؟ فرمود: "اگر یارانی پیدا کردی به انان اعلان جنگ کن و با ایشان جهاد کن و اگر یارانی نیافتی دست نگهدار و خون خود را حفظ کن تا زمانی که برای برپایی دین و کتاب خدا و سنت من یارانی پیدا کنی"