در جریان عبدالله بن ابی سلول که پیامبر (ع) جلو رفت تا بر جنازه او نماز بخواند .عمر لباس حضرت را از پشت سر کشید و گفت خدا ترا نهی کرده است بر او نماز بخوانی و برای تو جایز نیست بر او نماز بخوانی !!
پیامبر(ع) به او فرمود وای بر تو ... مرا اذیت کردی ! من به احترام پسرش بر او نماز خواندم و امیدوارم بخاطر این نماز من هفتاد نفر از فرزندان پدرش و اهل بیتش مسلمان شوند و تو چه میدانی در نماز چه گفتم؟
من بر علیه او دعا کردم.